کد مطلب:315429 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

جنایت اصحاب امام حسن و خیانت ابن عباس
اما اصحاب امام حسن علیه السلام، چقدر آن بزرگوار را اذیت كردند شدوا علی فسطاطه و انتهبوه حتی اخذوا مصلاه من تحته [1] روزی بعد از نماز بر سر سجاده نشسته بود. اشخاصی كه بودند به همدیگر نگاه كردند. گفتند آخرش این مرد صلح خواهد كرد با معاویه - علیه اللعنة - آن وقت دیگر ما پیش معاویه چه عزتی



[ صفحه 137]



داریم؟ خوب است پیش از وقت كاری بكنیم كه معاویه بشنود خوشش بیاید. برخاستند. ریختند بر سر امام حسن علیه السلام یكی سجاده از زیر پایش كشید. یك ملعونی ردا از دوش مبارك برداشت. ملعون دیگری كه او را عبدالله ازدی می گفتند عمامه امام حسن علیه السلام را از سر مقدسش برداشت. خیمه ی آن حضرت را اصحابش غارت كردند. حضرت برخاست سوار شود بر استر. رسید به ساباط مداین در جای تاریكی ملعونی كه نامش حراج بن سنان بود كمین حضرت نشسته بود. بیرون آمد فاخذ بلجام بغلته و قال اشركت كما اشرك ابوك گرفت جلو استر را با یك دست و به دست دیگر خنجری بر ران امام زد كه نیش خنجر تا به استخوان رسید و آن مظلوم غش كرد. هر فرقه ای را كه به جنگ می فرستاد، شب می رفتند نزد معاویه - علیه اللعنة - و حتی عبیدالله، پسر عمویش، عباس نیز رفت. چون آن جناب به نماز می آمد زره می پوشید، چرا كه در نماز تیر انداختند بر آن حضرت [2] اما اصحاب الحسین علیه السلام جان عالم به قربانشان، چه عشق و محبتی داشتند به سیدالشهداء علیه السلام.



كنده و زنجیر را انداختند

سوی شادروان دولت تاختند




[1] ترجمه: به خيمه اش ريخته و او (امام حسن (ع)) را بسيار اذيت كردند تا آنجا كه حتي سجاده ي نمازش هم از زير پايش كشيدند.

[2] ارشاد مفيد ج 2 ص 11 تا 13، مقاتل الطالبين ص 41.